▫️نگارش: سید میثم موسویان
▫️روایت زندگی خانم منصوره بهمنی؛ مادر گرانقدر شهید مجید سیفی
▫️مجید داشت چانه میگرفت که عروس خاله رسید. وقتی به چانه ها نگاه کرد، چشم هایش از تعجب گرد شد که چطور مجید با آن دستهای کوچکش مثل یکزن سن بالا، چانه میگیرد! نشست و هی تعریف کرد و خندید…
منتشرشد | درسهایمجید
▫️نگارش: سید میثم موسویان ▫️روایت زندگی خانم منصوره بهمنی؛ مادر گرانقدر شهید مجید سیفی ▫️مجید داشت چانه میگرفت که عروس خاله رسید. وقتی به چانه ها نگاه کرد، چشم هایش از تعجب گرد شد که چطور مجید با آن دستهای کوچکش مثل یکزن سن بالا، چانه میگیرد! نشست و هی تعریف کرد و خندید…