بسم رب الشهداء والصديقين
خلاصه اي از زندگي شهيد : معراج شوکتي رسول
مجد و عظمت والاي شهادت همواره تجلي بخش امتها بوده است. تاريخ شهادت، تاريخ عقيده و جهاد و تمسك به اصول و مباني اعتقادي است. اگر خون شهيدان نبود كه شجره‌ي طيبه‌ي رسالت را سيراب نمايد نه خبري از اسلام و نه از مكتب توحيد بخش الهي اثري بود.
شهيد سرافراز بسيجي معراج شوکتي رسول رزمنده پاکباز ودلير انصار الحسين (ع) که در لبيک به داي امام خميني ؛ براي ياري رساندن به رزمندگان اسلام در جبهه هاي نورعليه ظلمت با خيل بسيجيان به کاروانيان شهادت پيوسته بود ؛ در تاريخ بسيتم بهمن ماه سال ۱۳۴۶ در صالح آباد ديده به جهان گشود. پدرش خوابار فروشي داشت واز زندگي متوسطي برخوردار بود.
او در صالح آباد مراحل رشد وتکامل خود را گذراند وبه کسب علم ودانش پرداخت وتا سوم راهنمائي تحصيل نمود . با شروع انقلاب اسلامي وبه ثمر نشستن آن وضعيت وديدگاههاي مردم تغيير پيدا کرد واحساس مسئوليت بيشتري را پذيرفته بودند ؛ حال ديگر اداره کشور بدست با کفايت جوانان وانقلابيون افتاده بود وبايد هواي آنها را بگونه اي داشت .
با شروع جنگ تحميلي اين احساس مسئوليت ها بيشتر شد وجوانان ونوجوانان براي نشان دادن غيرت وحميت ملي خود در دفاع از انقلاب وميهن اسلامي به جبهه هاي دفاع از مرزها و بيرون راندن متجاوز در صفي واحد ؛ گروه گروه ؛ يا انفرادي به جبهه ها اعزام ميشدند واز آن ميان شهيد نوجوان بسيجي معراج شوکتي رسول براي شرکت در حماسه ايثار وشهادت وافتخار دفاع از ايمان واسلام در مقابل کفر واستکبار همراه بشيجيان ولشگريان مخلص خدا به لشگر انصار الحسين (ع) پيوست وثبت نام در دفتر عاشقان اباعبداله (ع) لباس رزم پوشيد تا براي نبردي بزرگ آماده شود ؛ او با پيروي از خط رهبري وبا عشق به شهادت آگاهانه پاي در جبهه غرب گذاشت تا با تکامل روحي ورواني مقدمات يورشي جانانه به قلب دشمن متجاوز را فراهم کنند.
اما دنيا پرستان خائن که براي چند روز زندگي درنکبت خود دست به همه نوع خيانت ها ميزنند درخيانتي آشکار دست به عمل ناجوانمردانه زند ولشگريان توحيد که آماده عملياتي ديگر بودند ومنتظر فرمان آغاز عمليات بنگاه غافلگير شده وهواپيماهاي دشمن بعثي برفراز پادگان ابوذر پديدار شدند وقبل از هر عکس العملي آنجا را بخاک وخون کشيدند.
هواپيماهاي دشمن که صفير مرگ را براي پادگان ابوذر آورده بودند با بمباران هوائي با انواع راکت ها و بمبها وحتي با تير بارها يش بسيجيان وسپاهيان جان برکف انصارالحسين (ع) ولبيک گويان امام خميني را مجروحروح وشهيد نمودند . نظم آرايش نيروها در غافلگيري به هم ريخته بود وهرکس در فکر جان پناهي بود ودر هرگوشه اي رزمنده اي با ترکش بمب وراکت به شهادت ميرسيد .
نوجوان رشيد لشگر انصار الحسين (ع) نيز يکي از آن شاهدان بي شمار پادگان ابوذر بود که جانش را در راه وطن اهداء نمود وبه افتخار شهادت نايل گرديد روز ۱۶ اسفند سال ۱۳۶۳ نقطه آغاز تولد دوباره شهيد عزيزي است که با پيروي از ولي امر خود به جبهه آمده بود . اينک او سبکبال در آسمان نظارگر اعمال ماست تا ادامه دهنده راهش باشيم .