
ولادت | ۱۳۴۱/۰۸/۰۵ | همدان |
شهادت | ۱۳۶۱/۱۲/۱۲ | قصرشیرین |
بسم ا… الرحمن الرحيم
من طلبنى وجدنى ومن وجدنى عرفنى ومن عرفنى احبنى ومن احبنى عشقنى من عشقنى عشقته
ومن عشقته قتلته ومن قتلته فعلى ديته و من على ديته فانا ديته
آنكس كه مرا طلب مىكند مىيابد آنكس كه مرا يافت مىشناسد، آنكس كه مرا شناخت دوستم مىدارد آنكس كه
دوستم داشت به من عشق مىورزد، آنكس كه به من عشق مىورزد من نيز به او عشق مىورزم، آنكس كه به او عشق
ورزيدم مىكشم او را، و آنكس را كه من بكشم خونبهايش بر من واجب است و آنكس كه خونبهايش بر من واجب
است پس من خودم خونبهايش هستم. ||
آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند ||
فرزند و عيال و خانمان را چه كند||
ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى ||
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند. ||
با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب خونبار اسلامى ايران و سلام به شهيدان صدر اسلام تا كنون.
وصيت نامهام را از آنجايى كه بر هر فرد مسلمان واجب است مىنويسم اكنون كه مشغول به نوشتن مىشوم با دلى شاد
و عشق به شهادت مىباشم. پدر و مادر عزيزم اول سلام گرم من سرباز بى كفن را بپذيريد. مادر جان سالهاى سال براى
اين فرزندت زحمت كشيدى و با خون و دل بزرگش كردى. اما متاًسفانه سالهاى زيادى كه دوران طاغوتيان بر اين
مملكت حكومت مىكرد جوانهاى ما را از راه منحرف مىكردند هزاران بار بايد خدا را شكر كنيم كه دوران ظلمت به
پايان رسيد و سرانجام در دوازده بهمن ماه سال ۱۳۵۷ ابر مرد تاريخ امام خمينى پس از پانزده سال دورى از وطن قدم
به خاك پاك ايران گذاشتند و ملت ايران ورودش را گرامى داشتند جوانهاى ما پس از انقلاب ديگر خود را شناخته و
راهى را كه امام در پيش گذاشته بود راهى حسينى بود كه امت شهيد پرور ما آنرا مىپيمودند و تا آخر ادامه دهندگان راه
حسين هستند از شما نيز خواهانم كه را شهيدان گلگون كفن كربلاى ايران را ادامه دهيد. پدر عزيزم اگر چه شما را هم
اذيت نمودهام و هيچوقت نتوانستم رضايت شما را به خود جلب كنم پس از شهادتم گريه و زارى مكنيد. افتخار كنيد
كه چنين فرزندى را در راه اسلام عزيز از دست دادهايد من به شما تعلق نداشتم بلكه امانتى بودم از جانب خداوند نزد
شما كه خداوند در راه خودش امانتش را گرفت و از شما برادران عزيزم تمنا مىكنم پس از شهادتم راه تمام شهيدان را
ادامه دهيد. امام عزيز را تنها نگذاريد. مساجد را خالى نگذاريد در دعاهاى كميل و توسل و نماز جمعه شركت كنيد از كمك به جبهه هاى نبرد ؟؟؟ نكنيد . اگر توانستيد به جبهه هم بياييد و اگر هم در جبهه نبوديد در
پشت جبهه هم كارهايى هست كه مىتوانى با انجام آن خدمتى به مملكت خويش كرده باشيد و در گذشته هم اگر چه
شماها را اذيت كردم اميدوارم كه به بزرگى خويش و از روى حقارت و كوچكى بنده مرا مىبخشى. برادرانم من شما را
بعنوان رساننده پيام خود بسوى جامعه معرفى مىكنم كه فقط بعد از شهادتم ناله مكنيد، بجاى ناله كردن پيام من را به
گوش مردم برسانيد پيامى كه محتواى آن دل كندن از دنياى پوچ و بى وفاست و انقلاب درونى جهت رسيدن به لقاًا…
برادران من اى كسانى كه نداى پيكر آكنده به خون مرا مىشنويد. به شما وصيت مىكنم واى بر شما اگر كه در اين
شرايط بر سر مال و منال دنيا جنگ و دعوا كنيد. بسوى خدا پرواز كنيد و آخرت و روز محشر و آتش جهنم را در نظر
بگيريد و الا پشيمان خواهيد شد. برادر عزيزم، عباس جان نمىدانم چگونه بايد تمام زحماتى كه در چند سال اخير
برايم كشيديد جبران كنم. مهربانى و دلسوزى شما بعنوان يك برادر خوب واقعاِ بى نظير بود اميدوارم كه از صميم قلب
حلالم كنى در ضمن اگر خواستيد براى من خيرات بدهيد، چيزى نمىخواهم در عوض به جبهههاى جنگ برويد و
مقدارى هم به حساب ..۱ امام واريز نمائيد و از شما هم يدالله جان مىخواهم كه حلالم كنيد و از شما التماس دعا
براى بخشيده شدن گناهانم و آمرزش دارم و از تمامى فاميل، دوستان و آشنايان خواهانم كه حلالم كنند و راه شهيدان
را ادامه دهند و دعاى امام را هرگز فراموش نكنيد. والسلام عليكم و رحمك الله و بركاته
