ولادت | ۱۳۴۸/۱۱/۰۱ | كبودر آهنگ |
شهادت | ۱۳۶۴/۱۲/۰۲ | فاو |
بسم الله الرحمن الرحيم
خاطرات كهنه : شما اى خاطرات كهنه ، آشفته و درهم به خاطر خوب بسپاريد در اين سنگر كه ؟؟؟ اندر گلو خاموش نمى خواهم كه كسى از مردن من باخبر باشد نمى خواهم كه ما در تلخى جان كندنم ببيند نمى خواهم پدر بر هم نهد چشمان بازم را وليكن نامه اى كوته كه چندىپيش بنوشتم اگر افتد به دست خواهرم اشكش فرو ريزد اگر افتاد به دست دلبرم از دل كشد آهى ………نمى دانم .
سلام آخرين ما در كه تو بعد از رفتنم شعرى نخواهى خواند دگردر را برويم باز نخواهى كرد دگر بر من نمى گويى در اين سرما كجا بودى چرا ديرى آمدى منزل اگر روزى رفيق مهربان آمد به ديدارم نگو پرسيد اميدت كو؟ عزيزت كو؟ بگو در سنگر ناكامى و حسرت شبى جان داد وليكن در دم آخر سخنى اينچنين رفيقانم. عزيزانم ، خداحافظ ، خداحافظ .
تقديم به رفيق عزيز و دوست داشتنى آقاى …….شايد با اين نوشته تخريب كاخهاى فراموشى جلوگيرى شود . در ضمن كلامى چند با خواننده عزيزى كه اين دفترچه ها را ورق زن و آنرا زمزمه مى كند آرى به درستى ؟؟؟ كه شعر سروده شده از احساسات بسيار لطيف و بچگانه اى برخوردار است ولى هدف فقط نشان دادن زيبايى كلام سراينده آن است . والسلام