به گزارش کمیته اطلاع رسانی دومین کنگره ۸۰۰۰ شهید استان همدان،کتاب «حاج جلال» فصیح ترین اثر از ادبیات جنگ است که مردم عادی با آن درگیر بودند. حاج جلال و پسرانش برای جنگ تربیت نشده بودند اما نان شان را از زمین درمی آوردند و حالا زمین شان در خطر بود. باید چه می کردند. دست به کار شدند تا از زمین و سرزمین خود دفاع کنند. حدس و گمان مان درست از آب درآمد و خانم نظری توانست حق مطلب را در نویسندگی این اثر به درستی ادا کند. به شکلی که لحن ها و صداها درست از کار درآمده است. کتاب حاج جلال عاشقانه ای است پر از صداقت، احساس و پاکیزگی روستایی. در این کتاب متوجه می شوید که حاج جلال چگونه ازدواج کرد و به زندگی پرداخت. سنت هایی که در کتاب می بینیم هر چند ممکن است امروز برخی از آنها کمرنگ شده باشد اما در کتاب این سنت ها به درستی و خوب منعکس شده است.
بریدهای از کتاب حاج جلال
هشت هفت کیلومتر با قایق توی آب رفتیم تا رسیدیم به اول کانال ماهی و آنجا پیاده شدیم. کانال سیمانی بود و پر بود از جنازه عراقی ها. چهار دست و پا مجبور شدیم از روی آن ها رد شویم. پایم می افتاد روی شکم باد کرده شان و صدا می داد.چندبار وسط راه عق می زدم. اما باید می رفتیم، با همه احتیاطی که می کردم، آن قدر چهار دست و پا رفتیم که دست ها و زانوهایم تاول زد.