ولادت | ۱۳۴۲/۰۱/۰۲ | نهاوند |
شهادت | ۱۳۶۳/۰۳/۳۰ | مهران |
بسم الله الرحمن الرحیم
و تو مادر گراميم با ارزش ترين سلامها را نثارت مي كنم. سلام و درود بي پايان من بر تو باد كه نه ماه مرا در شكم خود پرورانده اي و چون من بدنيا آمده ام شبها بستر مرا خشك كرده و خودت بي خوابي كشيده اي و چون حرف زدن ندانسته ام آنقدر زحمت كشيده اي تا به من حرف زدن ياد داده اي و دست مرا گرفته و يواش يواش را ه برده اي تا راه رفتن را نيز ياد گرفته ام و خيلي زحمت هاي ديگر كه زبانم گوياي آن نمي باشد و نمي توانم روي صفحه كاغذ ذكر نمايم. تا مرا به اين سن و سال رسانده اي و الان نيز زمانش رسيده است كه مرا مثل علي اكبر ليلا به راه اسلام فدا كني و حال من از تو خواهشي كه دارم اين است كه اگر من شهيد شدم براي من گيسو نكن, ناله و زاري و شيون نكن بلكه دعا به درگاه خداوند بنما كه رزمندگان جان بركف اسلام را در كليه جبهه هاي حق عليه باطل ايران و جهان پيروز بگرداند.
و مادر عزيزم من چند چيز از تو مي خواهم, يكي اينكه از طرف من از دوستان و فاميل حلاليت بطلبي و ديگر اينكه در شهادت من زياد بي تابي و ناراحتي نكني, اگر چه مادران نمي توانند كه ناراحتي و بي تابي نكنند اما من از تو مي خواهم كه در شهادت من زياد شيون و زاري نكني, حتما كه طبق گفته هاي من عمل خواهي كرد (انشا الله)..