سمت:تخریب چی
ولادت | ۱۳۴۵/۱۲/۰۱ | همدان |
شهادت | ۱۳۶۶/۱۰/۲۶ | ماووت |
قلم را در دست گرفتم و مات و مبهوت به درختان و گیاهان صحرا نگاه میکنم و حیران هستم که چه کنم الان نزدیکیهای آن وقت است که انتظار میکشم و برای آن خیلی خون دل خوردم سرما و گرما را تحمل کردم تا این روزها فرارسد یعنی انتظار یار حسین شدن و انتظار جان دادن و نهایت انتظار قربانی خدا شدن، همیشه از خدوند مهربان و رب عظیم عاجزانه میخواهم که مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد، آری خیلی حرفها را برای این هدفم تحمل کردم فقط به خاطر او که قربانی بشوم اگر قبول کند، دنیا مانند پردهای بر روی عقل و گوش و چشم ما کشیده شده بود بارها گناه کردیم و توبه نمودیم و توبه نه یک بار بلکه هزاران بار شکستیم ولی ناگاه نوری تابید و از کنار ما عبور کرد بعضی آن را گرفتند و بعضی توجه نکردند، آنها که گرفتند سعادتمند شدند و آنها که از کنارشان عبور کردند بدبخت.
سلام مار عزیزم دستم برای اسم تو رحمت تو و خجالت من جان ندارد مادر عزیزم نمیدانم از کجا و از کدام رحمتهای تو بنویسم خجالت تو خیلی حق گردن من داری و برای من خیلی زحمت کشیدی هر چه بنویسم که نوشتم مرا حلال کن به خدا اسم تو که میآید آنطوری که از آسمان باران میآید گریه میکنم میسوزم، تا این سنی که دارم دین و پاسدار بودنم را نفروختم و یا نمیفروشم برای چیزهای مادی امیدوارم مادر صبر را پیشه و تقوای الهی را داشته باشی من راضی، راضی و راضی نیستم که گریه کنی و ناراحت باشی و روح من را آزرده سازی.و تو ای تنها همسر من از تو خجالتم تقوا را پیشه کن و زندگی خود را ادامه بده که حق زیادی به گردن من داری وقت کم است و میخواهیم حرکت کنیم از تو عاجزانه میخواهم حلالم کنی.از کلیه فامیلها، همسایهها و دوستان عاجزانه حلالیت میطلبم در خاتمه امام را تنها نگذارید، اسلام را یاری کنید و دعا کنید و فرج آقا امام زمان (عج) را بخواهید. والسلام