زندگینامه شهید قهرمان دودانگه
زندگی نامه شهید
شهید سرلشکر قهرمان دودانگه، فرزند رجب علی در تاریخ ۲۰/۰۷/۱۳۳۱ در یکی از روستاهای کوچک زنجان در خانوده ای مذهبی قدم به عرصه گیتی نهاد و پس از عزیمت خانواده به تهران، دوران کودکی خود را سپری کرد. از همان کودکی نبوغ و استعداد او نمایان بود به طوری که در خانواده همیشه او را مثال می زدند.
او دوران تحصیل را آغاز کرد و در کنار آن عصرها در کارخانه کار می کرد و مخارج تحصیل خود را تأمین می نمود. قهرمان در این دوران، فولاد وجود خود را آبدیده کرد. دوران دبیرستان به همین منوال سپری شد و متانت و فروتنی و شهامت او روز به روز افزوده گردید، به طوری که در دبیرستان کاظم زاده ایرانشهر برای همسالانش الگو بود.
وی شاگرد اول دبیرستان در امتحانات نهایی متوسطه بود و ممتاز شدن برای نوجوانی روستایی که دوران تحصیل کمک خرج پدر و مادر و چندین خواهر و برادر خود بود، کار ساده ای نبود، اما او بسیار محکم و استوار در سنگر علم و دانش تلاش کرد. رنج بردن از بی حجابی در دوران ستم شاهی و درگیری با افراد شرور و فاسد، برای او که فردی متدین و مذهبی بود خطراتی را برای او ایجاد می کرد.
شهید پس از اخذ دیپلم و قبول شدن در کنکور، به دانشگاه افسری راه یافت. دوران دانشجویی در دانشکده را با موفقیت طی می کرد. در این ایام پدرش دار فانی را وداع گفت و بار سنگین خانواده بر دوش او بیشتر سنگینی کرد، به طوری که قصد داشت برای تأمین مخارج خانواده ارتش را ها کند و به دنبال کار برود ولی با فداکاری مادر و برادرانش و تشویق او در جهت ادامه تحصیل توانست دوران دانشجویی را سپری کند و در سال ۱۳۴۸ به درجه ستوان دومی نائل آمده و به شیراز منتقل شود.
با اوج مبارزات مردم مسلمان ایران، در او شور و شوق عجیبی به وجود آمد و بدون ترس از نیروهای امنیتی ارتش که او را کنترل می کردند، همگام با مردم در راهپیمایی ها و تظاهرات و حرکت های مردمی شرکت می کرد و حتی برادران و خواهران و همسر خود را جهت همیاری با مردم تشویق می کرد که این خود نشان از انزجار شهید دودانگه از حکومت شاهنشاهی بود. رژیم سفاک پهلوی که به مقاصد او نیز پی برده بود برای این که او را با مردم درگیر کند به فرمانداری نظامی همدان منصوبش کرد، ولی غافل از این که روح فرزند غیرتمند دیروز روستا برای انقلاب پر می کشید.
عشق و علاقه به انقلاب و امام(قدس سره) او را وادار به نشان دادن عکس العمل شدید نسبت به رژیم طاغوت کرد، به طوری که به سربازان و افراد زیر نظر خود دستور داده بود که هیچ کس حق ندارد حتی اقدام به تیراندازی هوایی کند و کننده این عمل با من طرف است. همین حرکات او بود که ساواک نام او را جزو شورشیان ارتش اعلام کرد و قرار شد تا تیرباران شود، اما به خواست خدا موفق به انجام افکار پلیدشان نشدند و روز پیروزی انقلاب، قهرمان شخصا مجسمه شاه را از میدان شهر به زیر کشید و عاشقانه در ارتش به خدمت انقلاب درآمد.
همزمان با پیروزی انقلاب و اجرای توطئه های ضد انقلاب و عوامل استکبار در کردستان با صدور فرمان امام خمینی(قدس سره) جهت اعزام به کردستان با اراده ای قوی و عزمی جزم به آن دیار راهی شد و داوطلبانه به سنندج اعزام گردید و مأموریت یافت تا سقز را از لوس وجود منافقین کوردل پاک کند، گویا می دانست که به دیار معشوق می شتابد. سرانجام این ارتشی دلاور و جان برکف، که فرماندهی گروهان گد ۲۲۵ تانک را بر عهده داشت، طی عملیاتی بین جاده سقز و بانه به علت تیر مستقیم تیربار منافقین، در یک توطئه ناجوانمردانه در تاریخ ۰۲/۰۶/۱۳۵۸ به فیض عظیم شهادت نائل گشت و به ملکوت اعلا پیوست. پیکر پاک و مطهر این سرلشکر دلاور و شجاع در گلزار شهدای زنجان به خاک سپرده شد. همچنین تیپ۳۱۶ زرهی همدان به نام این شهید گرامی نامگذاری شده است.
لازم به ذکر است مادر فداکار و مهربان شهید دودانگه پس از شهادت پهلوانش طاقت دوری او را نیاورد و به دیار باقی شتافت و مورد استقبال و شفاعت فرزندش قرار گرفت.
اینک از شهید سرلشکر قهرمان دودانگه یک فرزند به نام علیرضا به یادگار مانده که یاد او را در دل ها زنده می کند.
برابر تصویب «شورای عالی نشان ها» در ارتش، بهپاس فرماندهی و مدیریت جهادی در صحنهها و برهههای سرنوشت ساز دوران پیروزی انقلاب و ایثار و بذل جان در اعتلای ایران سربلند اسلامی، نشان فداکاری به شهید والامقام ارتش اسلام، «قهرمان دودانگه» که سرسختانه در خط مقدم دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستاد، تعلق گرفت.
نشان فداکاری که اعطایی مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) به ارتش جمهوری اسلامی ایران است، نماد ایثار و از خودگذشتگی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه افسری امام علی(ع) ارتش است که در راه پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران مردانه ایستاده و دفاع کردهاند.
شهید دودانگه، فرزند رجب علی در ۲۰ مهر سال ۱۳۳۱ در یکی از روستاهای زنجان در خانودهای مذهبی قدم به عرصه گیتی نهاد و پس از عزیمت خانواده به تهران، دوران کودکی خود را در این شهر سپری کرد. از همان کودکی نبوغ و استعداد او نمایان بود به طوری که در خانواده همیشه او را مثال می زدند.
این شهید در کنار تحصیل، بعد از ظهرها در کارخانه کار و مخارج تحصیل خود را تأمین میکرد.
وی در این دوران، فولاد وجود خود را آبدیده کرد. دوران دبیرستان به همین منوال سپری و متانت و فروتنی و شهامت او روز به روز افزوده شد به طوری که در دبیرستان کاظم زاده ایرانشهر برای همسالانش الگو بود.
شهید دودانگه شاگرد اول دبیرستان در امتحانات نهایی متوسطه بود و ممتاز شدن برای نوجوانی روستایی که دوران تحصیل، کمک خرج پدر و مادر و چندین خواهر و برادر خود بود، کار ساده ای نبود اما او بسیار محکم و استوار در سنگر علم و دانش تلاش کرد.
این شهید والامقام پس از اخذ دیپلم و پذیرفته شدن در کنکور، به دانشگاه افسری راه یافت. دوران دانشجویی در دانشکده را با موفقیت طی میکرد که در این ایام پدرش دار فانی را وداع گفت و بار سنگین خانواده بر دوش او بیشتر سنگینی کرد به طوری که قصد داشت برای تأمین مخارج خانواده ارتش را ها کند و به دنبال کار برود ولی با فداکاری مادر و برادرانش و تشویق او برای ادامه تحصیل، توانست دوران دانشجویی را سپری کند. وی در سال ۱۳۴۸ به درجه ستوان دومی نائل آمده و به شیراز منتقل شد.
با اوج مبارزات مردم مسلمان ایران، در او شور و شوق عجیبی به وجود آمد و بدون ترس از نیروهای امنیتی ارتش که او را کنترل میکردند، همگام با مردم در راهپیمایی ها و تظاهرات و حرکتهای مردمی شرکت میکرد و حتی برادران و خواهران و همسر خود را برای همیاری با مردم تشویق میکرد که این خود نشان از انزجار شهید دودانگه از حکومت شاهنشاهی داشت. رژیم سفاک پهلوی که به مقاصد او نیز پی برده بود برای این که او را با مردم درگیر کند به فرمانداری نظامی همدان منصوبش کرد ولی غافل از این که روح فرزند غیرتمند دیروز روستا برای انقلاب پر می کشید و از این فرصت در جهت کمک به انقلابیون در این شهر بهره جست.
عشق و علاقه به انقلاب و امام(قدس سره) او را وادار به نشان دادن عکس العمل شدید نسبت به رژیم طاغوت کرد به طوری که به سربازان و افراد زیر نظر خود دستور داده بود که هیچ کس حق ندارد حتی اقدام به تیراندازی هوایی کند. این اقدامات او سبب شد ساواک نام او را جزو شورشیان ارتش اعلام کند و قرار شد تا تیرباران شود اما به خواست خدا موفق به انجام افکار پلیدشان نشدند و روز پیروزی انقلاب، شهید دودانگه شخصا مجسمه شاه را از میدان شهر به زیر کشید و عاشقانه در ارتش به خدمت انقلاب درآمد.
همزمان با پیروزی انقلاب و اجرای توطئه های ضد انقلاب و عوامل استکبار در کردستان، با صدور فرمان امام خمینی(قدس سره) برای اعزام به کردستان با ارادهای قوی و عزمی جزم، داوطلبانه به سنندج اعزام شد و مأموریت یافت تا سقز را از لوس وجود منافقین کوردل پاک کند. سرانجام این ارتشی دلاور و جان برکف که فرماندهی گروهان گد ۲۲۵ تانک را بر عهده داشت، طی عملیاتی بین جاده سقز و بانه به علت تیر مستقیم تیربار منافقین در یک توطئه ناجوانمردانه در تاریخ دوم شهریور سال ۱۳۵۸ به فیض عظیم شهادت نائل گشت و به ملکوت اعلا پیوست. پیکر پاک و مطهر این سرلشکر دلاور و شجاع در گلزار شهدای زنجان به خاک سپرده شد.
تیپ۳۱۶ زرهی همدان به نام این شهید گرامی نامگذاری شده است. اینک از شهید قهرمان دودانگه یک فرزند به نام علیرضا به یادگار مانده که یاد او را در دل ها زنده نکه میدارد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.