آخرین دیدار…

سرلشکر حاج قاسم سلیمانی (14 مهر 95):
«من آخرین لحظه که شهید همدانی را دیدم، چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی در وی دیدم، وی بسیار صبور بود. تا کسی به این شهید نزدیک نمی‌شد پی به شخصیتش نمی‌برد. من در دوران دفاع مقدس زیاد نزدیکش نبودم، اما در سوریه توفیقی شد از نزدیک با ایشان آشنا شوم. در لحظه آخر که شهید همدانی را دیدم تکانی خوردم. احساس کردم او از شهادت خود مطلع است. بعدا وقتی با خانواده‌اش صحبت کردم یقین پیدا کردم که واقعا از شهادت خود مطلع بود. با خنده به من گفت بیا عکسی بگیریم، شاید آخرین عکس ما باشد، وقتی این حرف را زد، تکان خوردم. شهدایی چون همدانی، باقری، کاظمی، علی هاشمی و … هر 100 تا شاید مثل‌شان بیاید.»

«شهید همدانی فقط یک شهید نبود، شهید همدانی یک لشکر و یک استان بود، مثل شهید بهشتی که امام(ره) فرمود یک ملت بود. او 3 کارکرد مهم در دفاع مقدس داشت. یکی تاسی شمشیر برنده لشکر انصارالحسین(ع) بود که هر جا نظام تهدیدی داشت آن را اعزام می‌کرد. اقدام دیگر شهید همدانی نقش ارزنده‌اش از ابتدای دفاع مقدس تا انتهای آن در همه عملیات‌ها و پیروزی‌ها در سمت فرماندهی بود. کار سوم شهید همدانی از دو کار اول مهمتر بود و آن همان چیزی بود که دفاع مقدس را در دل‌ها و مغزها جا انداخت که همان تاسیس مدرسه فکری بود. تاسیس مدرسه حسین همدانی بود که ده‌ها هزار جوان از همدان و جاهای دیگر راه افتادند و مثل مادری که غذا در دهان فرزندان خود می‌گذارد، جوانان را در راه اهل بیت تربیت کرد.»

علی اصغر یارمحمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *