ولادت | ۱۳۴۱/۰۳/۰۸ | اسد آباد |
شهادت | ۱۳۶۱/۱۱/۰۸ | بوكان |
شهيد محمد محمدي فرزند آقا مراد در ديماه سال ۱۳۴۵ در عليآباد ملاير ديده به جهان گشود و در خانوادهاي مذهبي و انقلابي تربيت يافت. بعدا از دوران شيرين کودکي پا به عرصه علم و دانش گذاشت و تامقطع ابتدايي ادامه تحصيل داد. بعد از آن بود که به ياري خانواده آمد و براي کار به تهران رفت. شهيد محمدي عاشق جبهه و شهادت بود. زمانيکه ميخواست به جبهه برود از آنجايي که برادرش نيز شهيد شدهبود خانواده محترمش با رفتن او مخالفت ميکردند. همسر برادرش به او ميگويد تو ديگر به جبهه نرو. شهيد ميشوي و محمد در پاسخ ميگويد: شهادت در راه خدا افتخار است، کاش من ليافت چنين افتخاري را داشتهباشم. اين بزرگمرد براي گرفتن شناسنامهاش که همسر برادر بزرگوارش آن را برداشتهبود تا محمد به جبهه نرود او را به خون شهدا قسم دادهبود تا شناسنامه را از ايشان گرفته و بهعنوان بسيجي راهي ديار عشق شد و به جبهه اعزام شد. شهيد محمدي سه ماه در جبهههاي حق عليه باطل حضور داشت و سرانجام بعد از دلاوريهاي فراوان در خرمشهر در عمليات کربلاي۴ بود که از ناحيه گلو و سينه مورد اصابت تير قرار گرفت و تيري که از پشت سينه به او اصابت کردهبود باعث شکافتن سينه مبارکش شد. جنازه مطهرش نيز پس از چند روز به عليآباد رسيد و با شکوه تشييع شد. يکي از همرزمان اين شهيد بزرگوار ميگويد: شهيد محمدي به من سفارش کردهبود زمانيکه من شهيد ميشوم کاري کن که جسدم بهدست مادرم برسد. ايشان در نامهاي که از جبهه براي خانوادهاش فرستادهبود شعري زيبا نوشته بود که حاکي از عرفان و روح بزرگ ايشان بود:
عاشق و ديوانهام از خود ندارم خانهاي عاشقان کي خانه دارند، دل مگر ديوانهاي
وصيت مهم محمد هميشه اين بود که پيرو خط امام باشيد و ايشان را تنها نگذاريد.
دلنوشته:
شهيد پروانهايست که نه از سوختن پروا دارد و نه از فنا گشتن جان.
