ولادت | ۱۳۴۹/۰۱/۰۲ | نهاوند |
شهادت | ۱۳۶۵/۱۰/۲۶ | شلمچه |
و قاتلوهم حتي لا تكون فتنه، بجنگيد تا رفع كل فتنه.
شهادت تنها سلاح برندهاي است كه هيچ ابر قدرتي توانايي ساختن آن را ندارد.
دگر بار سرو قامتان تاريخ بپا خواستند تا شمع جاودانه تاريخ شوند خود بسوزند و روشناييبخش بين تاريكي و ظلمت شوند و روشناييبخش انسانهاي ره گم كرده شوند تا آنانكه انتظار به پايان رسد و مهدي موعود از پس پرده غيبت بدرآيد و جهان را پر از عدل و داد نمايند. اي خداي بزرگ از تو بسي سپاسگذارم كه جنگيدن در راه خود را به من عطا فرمودي راهي را كه من انتخاب كردهام همان راه حسين است به زمان شما راهي جبهه ميشوم كه پير خردمند و دانايي چون حسين است كه در واقع همان حسين زمان است.
من ميدانم كه مرگ خواهد آمد و انسان را در خود فرا خواهد گرفت پس بيائيد خود ما به سراغ مرگ برويم و او را خوار و ذليل نمائيم البته مرتبهاي نيست كه همه افراد بدان نايل آيند.
وقتي اين وصيتنامه را مينگارم احتمال شهادت بسيار بعيد است ولي به هر حال آرزو بر جوانان عيب نيست بار خدايا از تو ميخواهم كه آرزويم را برآورده نمائيد و شهادت را نصيبم نمائيد. خدايا به حسين بگو كه حسين جان پيروانت زير بار ظلم و سلطه جباران و زورگويان تاريخ نرفتند و عاشقانه در راه هدفشان كه همان راه خداست شهيد شدند شما ميبينيد كه من ميروم و چيزي از زر و زيور دنيا با خود نميبرم پس بر همه شما باد كه پيرو ولايت فقيه باشيد امروز روزي است كه حجت بر همگان تمام شده و جاي هيچ عذري نيست و نكند كوتاهي كنيد و به روسياهي ابدي گرفتار شويد بسوي جبههها بشتابيد و با شما هستم اي جوانان نكند كه در بستر ذلت بميريد كه علي اكبر حسين با هدف در راه خدا شهيد شد. و با شما هستيم خواهر و برادران عزيز شما را به تقواي و امر خير دعوت ميكنم و اين سخن علي(ع) است آنجا كه همگان را به تقوي الهي دعوت فرمود سعي كنيد الگويي براي همسالان خود باشيد دوست دارم بعداً من در لشگر مدرسه جبهه را هم را ادامه دهيد و با درس خواندن خود مشت محكمي به دهان ضد انقلابها بزنيد. اميدوارم كه شما بتوانيد بندهاي صالح براي خدا باشيد و شما اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نميتوانيد جواب زينب را بدهيد زينبي كه تحمل هفتاد دو شهيد را كرد ما از يك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم و از ديگر سو بايد شهيد شويم تا آينده بماند و چه زيباست كه انسان خود به استقبال مرگ برود. پدر و مادرم مرا ببخشيد كه چه شبها شما نخوابيديد و چه زجرها كه نكشيديد و چه مصيبتها كه نديديد شرمندهام مادذرم مرا ببخشيد.
دعا كني، شايد كه خداوند از گناهانم درگذرد در مرگ من گريه مكن، شاد باش ميدانم كه آرزويت موفقيت من است اما من ميگويم كه موفقيت من همين است. در راه دين خدا قرباني شوم ميدانم كه هرگز فرزند خوبي براي شما نبودم.
؟؟؟ شما اين اقوام ميخواهم با شما سخني بگويم و آن اينكه به پدر و مادرم محبت كنيد و آنها را تنها نگذاريد به آنها دلداري بدهيد كه مرگ فرزند ؟؟؟ است برايم دعا كنند شايد كه خداوند مرا بيامرزد. و اما اي برادرزادهام گوش كن كه عمو ميخواهد برايت قصه بگويد، قصه از مظلوميت حسين(ع) حتماً شما خواندهايد كه چگونه به شهادت رسيده قصه من هم براي شما قصه مظلوميت فرزندان اسلام است اي جگر گوشههاي من وقتي كه بزرگ شديد حتماً نمازهايتان را سر وقتش بخوانيد، تكاليف الهي را انجام دهيد. ديگر عرضي ندارم خدا نگهدار شما
