ولادت | ۱۳۳۷/۱۲/۰۵ | همدان |
شهادت | ۱۳۶۳/۰۱/۲۰ | چنگوله |
با سلام بر امام امت خمينى كبير رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى و با سلام بر شما امت شهيد پرور ايران.
مى خواهم چند كلمه اى در رابطه با وصيتنامه بنويسم.
در زمانى كه حسين (ع) در صحراى كربلا نداى هل من ناصر ينصرنى سر داد و آن زمان مردم كوفه با اين كه با او پيمان بسته بودند و با نامه از او دعوت كرده بودند در مقابلش ايستاده و او را با ۷۲ تن، مظلومانه به شهادت رساندند. اين ندا در قلب مومنين نفوذ كرده و اكنون كه نايب بر حق امام زمان به يارى مستضعفان برخاسته و مى خواهد دين حق را از چنگال ظالمان و ستمگران نجات دهد جوانان و تمام اقشار ملت به نداى او لبيك گفته و به جبهه مى شتابند تا دين حسين را زنده و پابر جا كنند و تمام مسلمانان را از يوغ استعمار گران و زور گويان شرق و غرب نجات دهند.جبهه ما و دشمن ما عراق نيست بلكه شرق و غرب دشمن ما و اسلام است. اينها با اسلام مخالفند نمى خواهند انقلاب اسلامى به ديگر ملل اسلامى صادر شود. ما مى رويم تا اين راه را روشن سازيم و چراغ راه آيندگان باشيم تا با خون هاى ما درخت اسلام ريشه دواند و محكم شود. پس شهادت يك نقص نيست بلكه يك فوز عظيم است.و اما همسرم مرا ببخش كه نتوانستم همسرى شايسته براى تو باشم و براى تو يك زندگى مناسب تهيه نمايم. تو صبورانه در برابر مشكلات مقاومت نموده و مرا يارى دادى. همسر خوبم از تو مى خواهم همين طور كه تا به حال مقاوم بودى و بعد از مرگ من نيز استوار باشى و از عجز و ناله دورى جويى كه آه و ناله دشمن را خوشحال مى كند. مرگ چيزى نيست كه بتوان از آن فرار كرد امروز يا فردا يا روزهاى ديگر فرق نمى كند راه رفتنى را بايد رفت.